.

منوي اصلي

آرشيو موضوعي

آرشيو مطالب

لينکستان

ساعت

امکانات


نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 50
بازدید دیروز : 144
بازدید هفته : 195
بازدید ماه : 194
بازدید کل : 20302
تعداد مطالب : 739
تعداد نظرات : 19
تعداد آنلاین : 1

Alternative content


فال حافظ


مقاله ها :

 ادبیـــــات - زبــــان

علت ورود واژه های بیگانه در داخل زبان را میتوان بچند عامل عمده مرتبط دانست.

1- استیلاگری ها (نظامی، سیاسی، اقتصادی)

2- برتری های فنی و علمی    

3- اشتراکات مذهبی  

4- قرابت های زبانی

5- تعارضات و تقابلات فرهنگی  

اگر بتاریخ بنگرید همه آن مملو از ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 26 تير 1396برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله ها: ( ادبیات - زبان)

ادبیـــــات - زبــــان

علت ورود واژه های بیگانه در داخل زبان را میتوان بچند عامل عمده مرتبط دانست.

1- استیلاگری ها (نظامی، سیاسی، اقتصادی)

2- برتری های فنی و علمی    

3- اشتراکات مذهبی  

4- قرابت های زبانی

5- تعارضات و تقابلات فرهنگی  

اگر بتاریخ بنگرید همه آن مملو از جنگ ها کشورکشائی ها، اشغالگری ها بوده که کشورهای قوی کشورهای ضعیف و ناتوان را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و سرزمین آن ها را تحت سیطره و مستعمرات خویش درمی آوردند

که خواهی نخواهی کشورهای غالب بعد از ترک آن سرزمین ها نفوذ فرهنگی، سیاسی و زبانی خویش را بالای آنها بجای می گذاشتند. 

ماننده بریتانیای کبیر در قاره آسیا و کشور فرانسه در قاره افریقا و امپراتوری روسیه تزاری و یا اتحاد جماهیر شوروی سابق در...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: چهار شنبه 28 مهر 1395برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله ها ( بار بد )

باربد

ارايه کننده: مجيد آهنگري

باربد نامدارترين موسيقيدان و شاعر دوران ساساني كه در زمان خسرو پرويز مي زيسته است .اطلاع ما از او منحصر به زبان عربي و فارسي است.درباره زندگاني اين هنرمند اطلاعات اندك و افسانه آميزي در كتابهاي عربي و فارسي آورده شده است.منابع قديمي تر او را اهل مرو دانسته اند.اما منابع متاخرترزادگاه او را جهرم ذكر كرده اند.انتساب او به جهرم ظاهرا از اين سخن فردوسي استنباط شده است كه باربد پس از شنيدن خبر زنداني شدن خسرو پرويز به دست شيرويه از جهرم به تيسفون آمد.

باربد از طبقه اي از هنرمندان بود كه به زبان پارتي(پهلوي اشكاني)آنان را گوسان(gosan) و به فارسي ميانه يا پهلوي آنان را خنياگر مي ناميدند.اين هنرمندان موسيقيدان و شاعر بودند ‘ داستان هاي ايران باستان را خوب به خاطر مي سپردند و آنها را به شعر در مي آوردند و سرودها را با سازهاي خود مي خواندند.بيشتر اين خنياگران براي مردم هنرنمايي ميكردند و تنها دسته اي از آنها كه داراي مهارت و هنر بيشتر بودند مي توانستند به دربار شاهان راه يابند.باربد يكي از اين هنرمندان موفق بود.راه يافتن او را به دربار خسرو پرويز ....


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: جمعه 14 خرداد 1395برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله ها ( ادبیات - زبان )

ادبیـــــات - زبــــان

 

 

علت ورود واژه های بیگانه در داخل زبان را میتوان بچند عامل عمده مرتبط دانست.

1- استیلاگری ها (نظامی، سیاسی، اقتصادی)

2- برتری های فنی و علمی    

3- اشتراکات مذهبی  

4- قرابت های زبانی

5- تعارضات و تقابلات فرهنگی  

اگر بتاریخ بنگرید همه آن مملو از جنگ ها کشورکشائی ها، اشغالگری ها بوده که کشورهای قوی کشورهای ضعیف و ناتوان را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و سرزمین آن ها را تحت سیطره و مستعمرات خویش درمی آوردند

که خواهی نخواهی کشورهای غالب بعد از ترک آن سرزمین ها نفوذ فرهنگی، سیاسی و زبانی خویش را ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 17 آذر 1394برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله :( ادبیات چیست )

«ادبیات چیست؟»

 

نویسنده: رابرت استکر

مترجم: علی ثباتی

 

رابرت استکر (Robert Stecker) در رشته‌های فلسفه‌ی ادبیات‌، فلسفه‌ی اخلاق و تاریخ فسفه‌ی مدرن صاحب نظر است و آثار متعددی در زمینه‌ی فلسفه‌ی ادبیات به رشته‌ی تحریر درآورده است. مقاله‌ای که برگردان آن در پی می‌آید در آنتولوژی مقالات فلسفه‌ی ادبیات (انتشارات Blackwell) در کنار آثاری از مهم‌ترین فلاسفه‌ی تحلیلی و قاره‌ای هم‌چون پیتر لامارک‌، دونالد دیویدسون، دیوید لوییس، مارتا نوسبام، و... آمده است که نشانه‌ی اهمیت و جایگاهِ نظری این فیلسوف در حوزه‌ی فلسفه‌ی ادبیات است.

وی در این مقاله می‌کوشد شرط لازم و کافی ادبیات بودن را به‌شکلی تعمیم‌پذیر تبیین کند. از همین روی، سه نوع ارزش شناختی، زیبایی‌شناسیک و تأویل-محوری را برای ادبیات در نظر می‌گیرد و این شرط را نیز به آن می‌افزاید که در اعصار پیشین اثر ادبی را با معیارهای همان زمان ادبی به شمار آورده باشند. با این تعریف منطقی، او امکانی برای طبقه‌بندی و ارزیابی آثار ادبی به دست می‌دهد که از محدودیت‌های ساخت‌گرایی، فرآیندگرایی، ساختارشکنی و دیگر رویکردهای رادیکال به ادبیات فراتر رفته و ادبیات را با تأسی به همگی ارزش‌های آن و بدون اولیت بخشیدن به برخی از وجوه‌اش نسبت به دیگر وجوه (شناختی، زیبایی‌شناسیک، تاریخی، معرفت‌شناختی، نوشتاری و نظایر آن) تعریف می‌کند.

"ادبیات" کاربردی دارد که مبتنی بر آن به هر پاره‌ای از نوشتار١ (یا نوشتاری که در معرض عموم باشد) اطلاق می‌شود؛ مثلا ً در: "ادبیات مربوط به سیاه‌چاله‌ها سریعا ً رو به رشد است." به هر ترتیب، "ادبیات" معنای دیگری هم دارد که مبتنی بر آن معنی، به خُردشاخه‌ی به‌خصوصی از نوشتارها اطلاق می‌شود. مبتنی بر همین امر، رمان هنری جیمز تحت عنوان ِ «سفیر» (The Ambassador) ادبیات است در حالی که تازه‌ترین مقاله درباره‌ی سیاه‌چاله احتمالا ً از مقوله‌ی ادبیات نیست. در این مقاله معنای اخیر ادبیات مدِّ نظر ماست.

در این مقاله، به مسئله‌ی مشخص کردن اصل، یا اصولی، خواهم پرداخت که ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 15 تير 1394برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله :( ترانه چیست؟)

ترانه چیست؟

           

اكثر مردم تفاوتی را بین شعر و ترانه قائل نمی شوند و در نتیجه تفاوتی هممیان شاعر و ترانه سرا قائل نمی شوند. ترانه در واقع ریشه در شعر دارد ویك سری از قوانین شعر را رعایت میکند ولی خود به تنهایی دارای تعریفیمشخص می باشد. ترانه همانند شعر دارای قافیه می باشد. دارای وزنمی باشد و از این حیث شباهت بسیاری به شعر دارد ولی تفاوت عمدهشعر و ترانه اینست كه ترانه دارای یك پیوند درونی با موسیقی است. البتهشاید از خود بپرسید كه بر روی شعر هم میتوان موسیقی گذاشت همانطوركه تاكنون به روی شعرهای بسیاری موسیقی گذاشته شده است. در پاسخاین پرسش باید گفت که عموما شعر هایی كه به ترانه تبدیل شده اند ماندگارنشده اند.

از ویژگیهای عمده ترانه باید به زبان ساده آن اشاره كرد. چون مخاطب ترانه عموم مردم هستند و ترانه سرا باید این را در نظر داشته باشد كه شنوندگان ترانه طیف وسیعی از عامه مردم هستند و نه صرفا افراد علاقمند به ادبیات و شعر ، و كار ترانه سرا آنجا مشكل تر می شود كه با همین زبان ساده و قابل هضم برای عامه مردم ؛ مفاهیم ارزشمندی را به مخاطب منتقل كند. یكی دیگر از مواردی كه ترانه سرا را مجبور به ساده نویسی می كند این است كه...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: چهار شنبه 27 اسفند 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله:(پلی فونی در شعر)

پلی‌فونی در شعر

نیما یوشیج در ارزش احساسات می گوید: "احساسات هنرمند تابعی اززندگانی اوست درهیچ جای دنیا آثارهنری واحساسات نهفته و تضمین شده عوض نشده‌اند مگر در دنباله عوض شدن شکل زندگی‌های اجتماعی "و بعد در در ادامه می‌افزاید "شعر میوه زندگی‌ست."١

این سخنان ما را بدین سمت رهنمون می‌کند که قبول کنیم شعرهر دورهْ بیانی از زندگی همان دوره است و نمی‌توان از تأثیرات شرایط تاریخی و اجتماعی در آثار هنری اجتناب نمود درضمن اگرچه شعر درهنگام زایش مقوله‌ای‌ست فردی و درونی اما حاصل تعاملات فرد با جامعه و بالعکس است؛ به عبارتی شعر و جامعه با هم رابطه‌ی دیالکتیک دارند و هر دو برهم تأثیرگذارند پس با این‌که شعر در یک لحظه اتفاق می‌افتد اما حاصل اندیشه‌ها و گرایشات درونی و نهادینه شده‌ای‌ست که شاعر در ارتباط با جامعه خود و در طول زندگی خود کسب می‌کند و پس از پردازش و عبور از فیلترهای عاطفی و احساسی آن را به‌صورت یک اثرهنری ارائه می‌کند.

تئوری پلی‌فونیک در شعر مقوله‌ای‌ست که در چند سال اخیر برخی تئوریسین‌های مطرح معاصر فراوان به آن پرداخته‌اند و عموما ً آن‌ را به عنوان یکی از مؤلفه‌های شعر روز مطرح کرده‌اند. نگارنده بر این اعتقاد است که هر تئوری و به‌خصوص این تئوری فارغ از تمام مزایا و محاسن مستتر در آن برای ظهور و رشد و شکوفایی نیاز به بستری شایسته دارد و باید ریشه‌های معرفتی آن در جامعه موجود باشد تا بتوان در شعر به مرحله‌ی عمل رساندش.

اصولا ً هر تحول ادبی‌ای ریشه در تحول اجتماعی دارد، مثلا ً تئوری نیما که نقطه‌ی عزیمت جامعه از سمت سنت به سمت مدرنیسم است حاصل تحولات اجتماعی و سیاسی و انقلاب مشروطه بود. دراین میان، نیما با تأمل و نبوغ شخصی خود تنها ضرورت تغییر را درمی‌یابد و با درک این ضرورت و پشتوانه‌ی فلسفی کانت و دکارت که اساس مدرنیسم را تشکیل می‌دهند و در شرایطی که جامعه در حال پوست‌اندازی و التهاب به‌ سر می‌برد شعر نیمایی را به‌عنوان شعر آوانگارد آن مقطع تاریخی ارائه می‌کند لذا ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 20 بهمن 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله ها :( تعریف شعر)

تعریف شعر 

 

تعريف شعر از مقوله‌هايي است كه پيوسته دغدغة شاعران و حتي برخينويسندگان بوده است.غالب نظريه‌پردازان شعر را قابل تعريف نمي‌دانند. دليل غالب آنان تكيه برابعاد ناشناختة ظهور و تولد اين نوع سحرانگيز كلامي است. در برخي تعريف‌هايي كه ارائه شده است، معمولاً به ب‍ُعدي از ابعاد وجودي شعر توجه شدهاست: «شعر نوعي اجرا به وسيلة كلمات است.» (1)

«شعر پل معل‍ّق ميان تاريخ و حقيقت ،راهي به سوي اين يا آن نيست ،شعر ديدن آرامش در جنبش است.» (2)

شعر عبارتست از «مقدار زيادي شادي، رنج و سرگشتگي ، به اضافة مقدار كمي لفظ و لغت.» (3) يا «خون چو مي‌جوشد ، منش از شعر، رنگي مي‌دهم.» (4)و . . .در همه اين تعريف‌ها ، نگاه ويوة شاعر و نويسنده به هستي و شخصيتخاص انساني نهفته است. هر‌كسي از زاوية ديد خود همچنان كه به تعريفانسان مي‌نشيند، شعر را نيز تعريف مي‌كند، اما حقيقت چيز ديگري است.

شعر مثل شخصيت روشن انساني مجموعه‌اي از ابعاد ماهوي است و تنو‌ّعتعريفها در شعر نيز به همين مسئله باز‌ميگردد. نظريه‌ پردازان گذشته، بيشتربه روساخت و صورت شعر توجه داشته‌اند و ارزش‌ هاي هنري و زيباييشناختي كمتر مورد توجه آن‌ها بوده است.

نظامي عروضي در چهار مقاله گفته است:«هر كه را طبع در نظم شعر راسخشد و سخنش هموار گشت ، روي به علم شعر آورد و عروض بخواند و گردتصانيف استاد ابوالحسن السرّ خسي البهرامي گردد ، چون غاية العروضين ،كنزالقافيه و نقد معاني و نقد الفاظ و سرقات و تراجم.» (5)میبینیم كه اولاً شعر به‌زعم نظامي عروضي علم است و نه هنر، دوم اينكهعروض و قافيه از ضرور‌ّيات شعري است. نويسندة چهار مقاله، حتي آنجا كهوارد عرصة معنا مي‌شود، معيارهايي را معرفي مي‌كند كه غالباً از «وهم» و «قوة موهمه» ناشي ميشود كه ممكن است هر نوع ديگر زباني نيز بتواند با چنين معيارهايي معرفي شود: «شاعري صناعتي است كه شاعر بدان صناعت اتس‍ّاق مقدمات موهمه كند.» (6) بالاترين ب‍ُرد فكري عروضي سمرقندي تا آنجاست كه معتقد است شعر بايد:

 


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: جمعه 26 دی 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله ها:( اهمیت استنباط در درک زبان)

اهمیت استنباط در درک زبان

 

یکی‌ از سؤالات‌ قدیمی‌ در روانشناسی‌ و زبانشناسی‌ مربوط‌ به‌ رابطة‌ زبان‌ و تفکر است‌. آیا زبان‌ تنها شرط‌ وجود فعالیت‌های‌ عالی‌ ذهن‌ مانند تفکر، تجرید، تعمیم‌، استدلال‌، قضاوت‌ و مانند آن‌ است‌؟ آیا اگر ما زبان‌ نمی‌آموختیم‌ از این‌ فعالیت‌های‌ عالی‌ ذهن‌ بی‌بهره‌ می‌بودیم‌؟ چنانچه‌ بر اثر بیماری‌ یا تصادف‌ قدرت‌ سخن‌ گفتن‌ را از دست‌ بدهیم‌، آیا قدرت‌ تفکر را نیز از دست‌ خواهیم‌ داد؟ این‌ سؤالها تازگی‌ ندارد و از دیرباز توجه‌ فیلسوفان‌ و متفکران‌ را به‌ خود مشغول‌ داشته‌ است‌. افلاطون‌ معتقد بود که‌ هنگام‌ تفکر روح‌ انسان‌ با خودش‌ حرف‌ می‌زند. واتسُن‌، از پیشروان‌ مکتب‌ رفتارگرایی‌ در روانشناسی‌، این‌ مطلب‌ را به‌ نحو دیگر بیان‌ کرده‌ است‌. او معتقد است‌ که‌ تفکر چیزی‌ نیست‌ مگر سخن‌ گفتن‌ که‌ به‌ صورت‌ حرکات‌ خفیف‌ در اندام‌های‌ صوتی‌ درآمده‌ است‌. به‌ عبارت‌ دیگر، تفکر همان‌ سخن‌ گفتن‌ است‌ که‌ وازده‌ می‌شود و به‌ صورت‌ حرکات‌ یا انقباض‌هایی‌ خفیف‌ در اندام‌های‌ صوتی‌ ظاهر می‌شود. براساس‌ شواهد موجود امروز گرایش‌ بر این‌ است‌ که‌ به‌ این‌ سؤال‌ پاسخی‌ از اینگونه‌ داده‌ شود: نه‌، زبان‌ تنها شرط‌ و تنها عامل‌ مؤثر در تفکر نیست‌، ولی‌ قطعاً عامل‌ بسیار مهمی‌ در این‌ فعالیت‌ ذهنی‌ است‌. تفکر بدون‌ زبان‌ نیز امکان‌ دارد، ولی‌ زبان‌ ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: شنبه 29 آذر 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله : ( ریشه یابی ...)

 ريشه يابي داستانها وافسانه هاي شاهنامه

 

افسانه يا واقعي بودن داستانهاي شاهنامه:

 

آيا داستن كيخسرو در شاهنامه به نحوي واقعيت دارد و كيخسرو كه بوده كه در اوستا ازو به عنوان كوي هوسروه نام برده شده برخي او را همان خضر و برخي كياكسار ميدانند در اوستا ازو با عنوان جاويد العمر وكسي كه در هنگام ظهور سوشيانت از نقطه اي در ايران به ياري او برميخيزد به همراه تني چند از دلاوران

در ايران مناطقي وجود دارد كه مردم محلي معتقدند كيخسرو در آنجا ناپديد شده از جمله در اراك ودر منطقه اي به اسم غار كيخسرو ويكي در سلسله جبال دنا در كهكيلويه و بوير احمد در قله اي مرتفع در همين كوهها  به اسم كوه قبله دو شكاف بزرگ با فاصله از همديگر قرار دارند كه مردم محلي معتقدند كيخسرو در يكياز همين دو غار كه به غار كيخسرو معروف است رفته البته رفتن به اين غار بدليل شيب صد در صد غير  ممكن است وبايد آن را يكي از نا شناخته ترين غارها به شمار آورد براي ديدن اين غار بايد به روستاي خفردر شهرستان سميرم در استان اصفهان رفت به هر حال بايد دانست چرا مردمان محلي به رفتن كيخسرو به اين محلها با وجود بي اطلاعي از تاريخ و وقايع گذشته در نقاط مختلف ايران اعتقاد دارند؟

- اسطوره هند: اسطوره هند در وداها (به ویژه در ریگ ودا) و اسطوره ایران در اوستا بازتابی گسترده دارد.

- اسطوره های سامی: با راه یافتن اسلام به...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 29 مهر 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله :(امنیت فرهنگی...)

امنیت فرهنگی؛ درهالهء فراموشی

 

تحولاتی که درعرصهء فرهنگ، اقتصاد و سیاست صورت گرفته، مفاهیم گذشته را نیز متحول ساخته است.

در گذشته امنیت به معنای حفظ جان و مال از تهدید و تجاوز تلقی می گردید، ولی امروزه این مفهوم وسعت یافته و دامنهء آن، عرصه هایی مثل سیاست، اقتصاد و فرهنگ را نیز دربر گرفته است. به عبارت دیگر؛ وقتی صحبت از امنیت می شود، دیگر آن معنای قبلی در ذهن متبادر نمی گردد، بلکه جنبه های فکری و فرهنگی را نیز دربر می گیرد. امنیت در مفهوم جدید، دارای ویژگی های چند می باشد:

1-     پیوستگی: امروزه مفهوم امنیت، مفهوم عامی است که با سایر مفاهیمی مثل اقتصاد، سیاست و فرهنگ درآمیخته است. پیوند امنیت با مفاهیم فرهنگی، بار ارزشی خاصی پیدا کرده است. در این معنا، امنیت جزئی از یک کلِ پیوسته است. این کل، متشکل از اجزایی می باشد که امنیت نیز در دایرهء آن قرار دارد.

            2- توسعه: امنیت، محدود به بعد نظامی نمی گردد بلکه جنبه مختلف زندگی فردی و اجتماعی انسان را در بر می گیرد. حتا بُعد روانی انسان را نیز شامل می شود. به عنوان مثال وقتی کسی به شخص دیگری دشنام می دهد، دراینجا بُعد روانی و ذهنی آن شخص را مورد تهدید و ناامنی قرار داده است.

فراسرزمینی شدن: هنگامی که مسئلهء جهانی شدن مطرح می گردد، امنیت نیز خود بخود ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 27 مرداد 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله ها:( اسطوره )

اسطوره :

از ویکی‌پدیا، دانشنامهٔ آزاد

 

اسطوره‌شناسی دانشی است که به بررسی روابط میان افسانه‌ها، و جای‌گاه آن‌ها در دنیای امروز می‌پردازد.

اسطوره نماد زندگی دوران پیش از دانش و صفت و نشان مشخص روزگاران باستان است. تحول اساطیر هر قوم، معرف تحول شکل زندگی، دگرگونی ساختارهای اجتماعی و تحول اندیشه و دانش است. در واقع، اسطوره، نشانگر یک دگرگونی بنیادی در پویش بالا روندهٔ ذهن بشری است. اساطیر، روایاتی است که از طبیعت و ذهن انسان بدوی ریشه می‌گیرد، و برآمده از رابطهٔ دوسویه این دو است.

محتویات [نهفتن]

۱ ریشهٔ واژهٔ اسطوره

۲ تعریف اسطوره

۳ جستارهای وابسته

۴ پانویس

۵ منابع

ریشهٔ واژهٔ اسطوره :

این واژه که جمع شکسته عربی آن به گونه اساطیر بیشتر بکار می‌رود، منشا هندواروپایی دارد[نیازمند منبع]. در زبان‌های هندواروپایی نیز مشتقاتی دارد. در سنسکریت Sutra به معنی داستان است که بیشتر در نوشته‌های بودایی بکار رفته‌است. در یونانی Historia به معنی جستجو و آگاهی، در فرانسه(فرانسوی) Histoire، در انگلیسی به دو صورت Story به معنی حکایت، داستان و قصهٔ تاریخی، و History به معنی تاریخ، گزارش و روایت بکار می‌رود.[۱]

تعریف اسطوره :

آن دسته از کسانیکه چه در گذشته و چه امروزه به پژوهش و واکاوی و شناخت اسطوره‌ها اشتغال دارند، تا کنون برای اسطوره تعریف مشخص، دقیق و پذیرفتنی برای همگان نیافته‌اند، بلکه هریک به میل و اشتیاق و 


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 17 تير 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله : ( ادبیات در جامعه )

ادبیات در جامعه

1- ضرورت تعریف مشترک از ادبیات بر اساس بن انسانی ادبیات قرار دارد.  این بن انسانی شامل غرایز، عواطف، محرکات، احساسها، انگیزه ها، اعمال، پندار، کردار، گفتار، خلاقیت، حل مسایل، گریز، گریبانگیری، لذت، حظ، منطق، مشعر، حسهای 5گانه، تخیل، برنامه ریزی می باشد. این بن انسانی جهانشمول است. از اینرو آینده بشریت به عدالت، تفاهم، صلح، اشتراک فرهنگی گرایش دارد.

ادبیات مشترک/ رابط نیاز به زبان مشترک دارد. ایرانیان در فلات و در خارج تقریبا همه چندزبانه اند. ولی می توان گفت که در خاورمیانه ادبیات مشترک فارسی که به ادبیات محلی ورودی دارد از چند هزار سال پیش تا کنون وجود داشته. آیا تعریف مشترک {بین چند} ادبیات وجود دارد؟ هر ادبیات 2 جنبه بومی-زبانی و جهانی-انسانی دارد. از این دیدگاه ترجمه جنبه بومی را به زبان مقصد ترابری می کند. ولی جنبه انسانی آن در تمام فرهنگها، ادبیات گوناگون، جوامع بشری مشترک است.

از این اینرو گیلگمش، ایلیاد، اردویرافنامه، 1001 شب، شاهنامه، رباعیات، کمدی الهی، دون کیشوت، برادران کارامازف، بیگانه، 100 سال تنهایی، شهر کوران و هزاران کار ادبی نخست بومی و سپس جهانی شدند. اصولا 65% ارتباط گیری بین 2 انسان غیرزبانی و تنها 35% زبانی است. از اینرو در تجارت حضور طرفین الویت دارد. پس ادبیات روی بن مشترک انسانی- جهانی لایه فردی-محلی را می سازد.  کازانتزاکیس در زوربای یونانی محاوره زوربا را با یک قفقازی ترک تصویر می کند. این 2 که زبان مشترگ نداشته؛ با رقص زندگی خود را برای هم بیان می کنند.

تعریف مشترک ادبیات هم بر اساس شاکله های 2گانه محلی و جهانی ادبیات است. محلی است زیرا وابسته به زبان است؛ جهانی است زیرا انسانی است. پس ادبیات مشترک شامل خصیصه های جهانی ادبیات مانند محرکات و احساسهای جهانشمول، شیوه های محدود روایت، وسیله انتقال هدف که بستگی به رشد جامعه آن ادبیات است که در ابتدا شفاهی و رقصی بوده؛ بعد با پیدایش خط کتبی شد؛ اکنون در فرهنگ مدرن سمعی – بصری هم می تواند باشد.

اگر هم متنی باشد باز با مصالح موضوع/ تم، سبک روایت، مخاطب، کارکردهای مغزی حس، انگیزه، خلاقیت، کنجکاوی، تخیل، سنن ادبی، غرایز، محرکات به دیگر تجارب غیرزبانی و حسی بشر سرریز می کند. با این که زبانها در ساختار سطحی در فلات ایران عربی قالبی، فارسی تحلیلی، ترکی التصابی اند. ولی ساختار ژرفای آنها باهم قرابت دارد.

2- ادبیات چیست؟ واکنش به این پرسش می تواند سلبی یا اثباتی باشد. چون ادبیات...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 26 فروردين 1393برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله:( ادبیات - زبان )

علت ورود واژه های بیگانه در داخل زبان را میتوان بچند عامل عمده مرتبط دانست.

1- استیلاگری ها (نظامی، سیاسی، اقتصادی)

2- برتری های فنی و علمی    

3- اشتراکات مذهبی  

4- قرابت های زبانی

5- تعارضات و تقابلات فرهنگی  

اگر بتاریخ بنگرید همه آن مملو از جنگ ها کشورکشائی ها، اشغالگری ها بوده که کشورهای قوی کشورهای ضعیف و ناتوان را مورد تاخت و تاز خود قرار داده و سرزمین آن ها را تحت سیطره و مستعمرات خویش درمی آوردند

که خواهی نخواهی کشورهای غالب بعد از ترک آن سرزمین ها نفوذ فرهنگی، سیاسی و زبانی خویش را بالای آنها بجای می گذاشتند. 

ماننده بریتانیای کبیر در قاره آسیا و کشور فرانسه در قاره افریقا و امپراتوری روسیه تزاری و یا اتحاد جماهیر شوروی سابق در اروپای شرقی و آسیای میانه و امثال آنها و یا اینکه ممکن نفوذ واژه های بیگانه بواسطه موجودیت برتری های علمی و فنی بوجود آمده باشد طوریکه ملت های گیرنده واژه ها بواسطه عدم توانائی های علمی و فنی در زمان استفاده تکنالوژی عصری اسامی و واژه های آنها را نیز همرای تکنالوژی مورد استفاده قرار دادند. مانند واژه های تیلفون، تلگراف، رادیو، کمپیوتر، تلویزیون، سینما، موتر، ماشین، پنسلین، ویتامین و غیره.

و یا اینکه علت نفوذ کلمات و واژه های بیگانه در داخل زبان بواسطه اشتراکات مذهبی ملل با یکدیگر بوده مانند ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 27 اسفند 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

مقاله : (اندر باب جدا نویسی)

         

 اندر باب جدانویسی و سرهم نویسی                

امروزه در نگارش به ویژه میان جوان ترها گرایش غالب به سمت جدانویسی است و این گرایش گاهی شکلی کمابیش افراطی یافته است.

در این تردیدی نیست که جدانویسی در حد معقول خود به بهسازی خط فارسی در این چند دهه کمک کرده است. این را هم باید به عنوان یک قاعده پذیرفت که در جاهایی که میان جدانویسی و یا پیوسته نویسی اجزای یک کلمه یا ترکیب تردیدی داریم، یعنی آن گونه نیست که یکی از دو جانب قضیه ارجحیتی قطعی داشته باشد، جدا نوشتن به احتیاط نزدیک تر است.

ولی این گرایش به جدانویسی نباید یک مزیت مهم پیوسته نویسی را از نظر ما دور بدارد و آن استفاده از شکل هندسی کلمات برای خواندن متن است. این را باید توضیح دهم.

خط فارسی به گونه ای است که بیشتر حروف در آن امکان اتصال دارند، به خلاف خط های لاتینی که در آنها حروف کاملاً مستقل اند. این گاهی برای فارسی زبانان مایه دردسر است؛ مثلاً آنجا که می باید شکلهای مختلف یک حرف را فراگیرند، مثل «ب» اول و «ب» وسط و «ب» آخر، و نیز در جدانویسی و پیوسته نویسی بعضی کلمات و ترکیبات.

ولی باید پذیرفت که خط فارسی به سبب همین ویژگی یک مزیت هم دارد و آن ایجاد شکل های هندسی متفاوت و متمایز برای کلمات است. یعنی خط بدین ترتیب جنبه بصری بیشتری می یابد و راحت تر خوانده می شود، مثلاً دو کلمه «حافظ» و «حفیظ» در خط فارسی شکل هندسی متفاوتی دارند که همین سبب می شود چشم خواننده بدون زحمتی این دو را در جمله تشخیص دهد و نیازی به خواندن تک تک حروف نباشد. ولی همین دو کلمه با خط انگلیسی چنین می شوند: Hafez و Hafiz. اینجا خواننده متن باید تک تک حروف را بخواند. همین گونه است کلمات «سعید» و «سعدی» که هر یک ساختار هندسی متفاوتی دارند. حرف «ی» در سعید به صورت «یـ» آمده است و در «سعدی» به صورت «ی»، کلمه «سعید» یک پارچه است و «سعدی» دو پارچه. همین دو ساختار هندسی متفاوت به کلمات داده است.

ما بسیاری از وقت ها به جای تمرکز در تک تک حروف، این ساختار ها را با سابقه ای که از حضورشان در ذهن داریم تشخیص می دهیم.

حالا هرچه به سمت جدا نویسی حرکت کنیم، از این ساختار های هندسی دور تر می شویم، یعنی ...


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: چهار شنبه 23 بهمن 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:(یک روز ملا نصرالدین...)

  • یک روز ملانصر الدین در سینما شیشته بود و به یاد عاشقی خود فلم سیل میکد که دفعتآ کدام نفر دیدیش و برش گفت : اوووو ملا صاحب تو خو ملا هستی تو چطور فلم سیل میکنی؟ ملا برش گفت : برو لوده مه طرف فلم بد بد سیل میکنم .
  • داکتر از مریض خود پرسید که اینقدر قاشق در شکم ات از کجا شد؟ مریض جواب داد که داکتر صاحب دفعه قبل خودت به مه گفتی که روز دو قاشق بخور.
  • یک آدم به رفیق خود گفت: که تا حالا دیدی که خر پرواز کند؟ رفیقش جواب داد که نخیر دوستش گفت: پس فکر پرواز کردن را از سرت بیرون کن.
  • یک دوزخی از یک جنتی آب سرد خواست . آن جنتی گفت: که نمی دهم . دوزخی برایش گفت : خو، خی آب جوش کارت نمی شود.
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: چهار شنبه 6 شهريور 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:( یک کسی تونه یخ...)

  • - یک کسی توته یخ را بالا گرفته بسیار دقیق سیل میکرد،کسی از او پرسید که چی را میبینی ؟ گفت والله از این آب میچکد ولی معلوم نیست کجایش سوراخ است .

 

  •  یک روز در بین راهی کابل و مزار در بین موتر سرویس یک نفر ایستاد و شروع کرد به گپ زدن که برادران ما و شما باید در همین جا اسلام را پیاده کنیم . در همین وقت یک نفر از آخر سرویس بلند شد و گفت؛ تو چه بد می کنی مه وقت کرایه خوده دادیم .

 

  •  یک نفر از خدا اولاد میخواست کسی برایش مشوره داد که اگر تو برای چند روز در یک غار بروی و در انجا عبادت و استراحت نمایی حضرت خضر نبی میاید و مراد و حاجت ترا بر آورده میسازد.چند روز از موضوع گذشت دوستانش خبر شدند که در شفاخانه بستر است آمدند به پرسانش که چی گپ شد؟ گفت شما گفتید که حضرت خضر نبی میاید اما نه گفتید که با قطار میاید .    
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:( یک روز مردی...)

 

 یک روز مردی در حال عبور از خیابان کودکی را مشغول جابجایی بسته ای دید که از خود کودک بزرگتر بود، پس به نزدیکش رفت و گفت: عزیزم بگذار تا کمکت کنم.

مرد وقتی خواست بسته را بردارد دید که حتی حملش برای او مشکل است چه برسد به این بچّه.

کمی که رفتند مرد از کودک پرسید چرا این بسته را حمل می کند؟

کودک در پاسخ گفت: که پدرش از او خواسته است.

مرد پرسید: چرا پدرت خودش این کار را انجام نداد؟ مگر نمی دانست که حمل این بسته برایت چقدر سخت است؟

کودک جواب داد: اتفاقا مادرم هم همین حرف را به پدرم زد ولی او گفت:

"خانم بالاخره یه خری پیدا می شه به این بچّه کمک کنه دیگه!"

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 11 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی: ( گربه...)

 

 

زن ملا مشغول پر کندن چند مرغ بود . گربه ای آمد و یکی از مرغ ها را دزدید و فرار کرد.

زن فریاد زد: ملا، گربه مرغ را برد.

ملا از توی یکی از اتاق ها با صدای بلند گفت: قرآن را بیاور!

گربه تا این را شنید مرغ را از بالای دیوار انداخت و فرار کرد.

گربه ی دیگری که این را دید از او پرسید :

تو که این همه راه مرغ را آوردی چرا آنرا انداختی؟

گربه گفت: مگر نشنیدی گفت قرآن را بیاور؟

گربه دومی گفت : قرآن کتاب آسمانی آنهاست به ما گربه ها چه ربطی دارد؟

گربه گفت : ملا می خواست در آن آیه ای پیدا کند و بگوید ازاین به بعد گوشت گربه حلال است تا نسل مان را از روی زمین بردارد ....

 

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 10 تير 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:

 

  داکتر : امروز حالی مریض اتاق نمبر دهم چطور است ؟ نرس: خیلی

خوب است، چون به من پیشنهاد ازدواج کرد . داکتر: معلوم میشود خوب

نشده و هزیان میگوید .

 

·         از یکی پرسان کردند که پارسال روز زن برای خانمت چی تحفه

 

دادی. گفت: بردمش خانه مادرش. گفتند: بسیار عالی خی امسال

 

روز زن چی میکنی. گفت: میروم که از خانه مادرش پس بیارمش.

 

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: دو شنبه 6 خرداد 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:( یک زن...)

یک زن پیر که به حج میرفت از بیک اش یک بوتل شراب پیدا کردن.

پولیس گفت: بی بی حاجی ایره چه میکنی؟

جواب داد: بچیم مه خو پای درد هستم دور کعبه گشته نمیتانم، دو پیک که بزنم باز کعبه خودش دور مه میگرده.

 

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:( یک دختر)

یک دختر از یک ملا پرسان کرد : اگر کدام بچه مرا ماچ کند (ببوسد) چی حکم دارد؟

ملا گفت: جای هر دوی تان دوزخ است.

دختر: اگر ملا مرا ماچ کند باز چی حکم دارد؟

ملا: ای خدازده، به خیالم هوای جنت به سرت زده!

 

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: چهار شنبه 18 ارديبهشت 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

داکتر به دیوانه :

تو چطور دیوانه شدی؟

دیوانه:

مه همرای یک زن عروسی کردم و با دختر کلان او پدرم عروسی کرد پس دخترم در اصل

 مادرم شد باز خانه او دختر شد پس او خواهرم شد و.... 


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: جمعه 2 فروردين 1392برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی :( استاد وشاگرد)



استاد: وقتی بزرگ شوی چه میکنی ؟

شاگرد: عروسی

استاد: نخیر منظورم اینست که چی میشوی ؟

شاگرد: داماد

استاد: او ه ه ،منظورم اینست وقتی بزرگ شوی چی حاصل میکنی ؟

شاگرد: زن

استاد: احمق ، وقتی بزرگ شوی برای پدر و مادرت چه میکنی ؟

شاگرد: عروس میگیرم

استاد: لعنتی ، پدر و مادرت در آینده از تو چی میخواهد ؟

شاگرد : نواسه استاد!

از وبلاگ دانستنی ها  

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: جمعه 4 اسفند 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی ها

           معلم در صنف رو به شاگرد کرد و گفت : احمد میتوانی کلمه فریبا را در جمله بگنجانی ؟ بلی معلم صاحب ...دیروز مادرم به خیابان رفت . عجب ...کجای  این جمله فریبا داشت . آخر معلم صاحب اسم مادرم فریبا است .

           معلم : غوثو بچیم یک جمله بگو که نشاندهنده زمان ماضی باشد . شاگرد : معلم صاحب  من دیروز در این درس نیامده بودم . معلم : آفرین  بشین بچه لایق .

 


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: سه شنبه 3 بهمن 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی:


     

داکتر : امروز حالی مریض اتاق نمبر دهم چطور است ؟ 

 

نرس: خیلی خوب است، چون به من پیشنهاد ازدواج کرد .

          داکتر: معلوم میشود خوب نشده و هزیان میگوید .

 

      از یکی پرسان کردن که پارسال روز زن برای خانمت چی تحفه

دادی. گفت: بردمش خانه مادرش. گفتند: بسیار عالی خی

 

  امسال روز زن چی میکنی. گفت: میروم که از خانه مادرش پس بیارمش

 

.

 

نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: جمعه 1 دی 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی :( یخچال )

یخچال

چهار نفرکه قبلامرده بودند بين خود گفتند که بيايید قصه مردن خودرا بکنيم. اولی گفت که من را موتر زد دومی گفت که من مريض بودم سومی گفت که من بعدآ ميگويم چهارمی گفت که درد من زياد است گفت من نو عروسی کرده بودم بعد از مدت کم خبر شدم که خانم ام باکسی ديگر روابط دارد.

 


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

فکاهی :(شبی که زن میگرفتم...)

 

موتری از ارتفاعی سقوط کرد.عده کشته و عده زخمی شدند. یکی از کسانی که

 

زخمی شده بود. ناگهان شنید که کسی چیز های در گوش او میگوید وقتی خوب

 

 گوش داد. این حرف را شنید :   


ادامه مطلب
نويسنده: فضل حق فکرت تاريخ: پنج شنبه 6 مهر 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName-> لينک به اين مطلب

درباره وبلاگ

به وبلاگ من خوش آمدید! در این وبلاگ - اشعار.داستان ها.طرح های ادبی خودم وهم چنان گزیده اشعار.داستان ها.طنزها.طرح های ادبی وسایرگزیده های ادبی وهنری دیگران به نشر می رسد.

نويسندگان

لينکهاي روزانه

جستجوي مطالب

طراح قالب

© All Rights Reserved to f.fekrat.LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.Com